خیلی از افراد فرق تورم و رکود در اقتصاد را نمیدانند، اما این دو پدیده میتوانند تأثیرات عمیقی بر روزمرگی ما داشته باشند، که ما در این مطلب از آکادمی استاد ترید به فرق تورم و رکود میپردازیم.
در چرخه اقتصادی، حالتهای متعددی وجود دارد و رونق اقتصادی یا “بوم اقتصادی” به عنوان بهترین حالت شناخته میشود.
در این حالت، هم تقاضا و هم عرضه در حالت مناسبی قرار دارند، پول به اندازه کافی در جامعه موجود است، هیچ چیزی در حالت سکون نیست و قیمتها به طور سرسامآوری افزایش نمییابند.
رونق اقتصادی، مراحل گسترش و اوج چرخه تجاری را نشان میدهد و به عنوان یک دوره صعود و رشد شناخته میشود. در طول دوره رونق، شاخصهای کلیدی اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی (GDP)، که میزان تولید اقتصادی یک کشور را میسنجد، افزایش مییابد.
در این حالت، معمولاً نرخ تورم بین ۱ تا ۲ درصد میباشد. رکود تورمی، تورم مثبت و منفی، و رکود اقتصادی نیز از جمله حالتهای مختلف چرخه اقتصادی هستند.
تورم در اقتصاد به معنی رشد سطح کلی قیمتها برای کالاها و خدمات در یک دوره زمانی خاص است. هنگامی که سطح کلی قیمتها افزایش مییابد، هر واحد از پول توانایی خرید کمتری برای کالاها و خدمات دارد.
بنابراین، تورم باعث کاهش ارزش پول میشود. یکی از روشهای متداول برای توصیف تورم این است که «پول زیادی در جستجوی کالاهای کم است». تعریف دیگری نیز وجود دارد که علت تورم را رشد مقدار پول در مقایسه با خروجی/دسترسی به کالاها و خدمات در اقتصاد میداند.
اگر قیمت یک کالا به شدت افزایش پیدا کند در حالی که قیمت سایر کالاها کاهش یابد، این حالت به تورم نام نخواهد گرفت. همچنین، اگر قیمت یک کالا به دلیل شایعات در طول روز افزایش یابد، این نیز تورم نامیده نمیشود.
مطلب پیشنهادی: تورم چیست؟ ۳ سطح اصلی نرخ تورم
انواع تورم
به طور کلی، تورم به دو گروه تقسیم میشود.
تورم کششی: در این نوع تورم افزایش قیمت ها ناشی از مازاد تقاضا بر عرضه برای کل اقتصاد است. تورم تقاضا زمانی اتفاق میافتد که عرضه دیگر نتواند برای پاسخگویی به تقاضا افزایش یابد. یعنی زمانی که عوامل حیاتی تولید به طور کامل مورد استفاده قرار می گیرند که تورم تقاضا نیز نامیده می شود.
تورم فشاری: تورم ناشی از فشار هزینه زمانی اتفاق می افتد که قیمت های کلی به دلیل افزایش هزینه های ورودی بالا می رود. در این مورد، سه عامل اصلی وجود دارد که می توانند به ایجاد تورم کمک کنند: افزایش حقوق و دستمزد، افزایش مالیات بر شرکت ها، و تورم ناشی از واردات. واردات کالاهای خام یا نیمه تمام ممکن است به دلیل افزایش هزینه های جهانی یا کاهش ارزش ارز محلی گران شوند.
تورم منفی چیست؟
تورم منفی، که در واقع معکوس تورم است، به حالتی اشاره دارد که در آن قیمت های کلی در حال کاهش هستند. بنابراین، تورم منفی زمانی رخ می دهد که نرخ تورم به زیر صفر درصد کاهش می یابد.
این وضعیت باعث افزایش ارزش واقعی پول می شود و به افراد اجازه می دهد تا در طول زمان با همان مقدار پول، کالاهای بیشتری را خریداری کنند.
این می تواند ناشی از کاهش عرضه پول یا اعتبار یا به دلیل کاهش مستقیم در هزینه ها باشد، چه این کاهش در هزینه های دولتی، شخصی یا سرمایه گذاری باشد. تورم منفی معمولاً با افزایش بیکاری در یک اقتصاد همراه است، زیرا این فرآیند معمولاً منجر به کاهش تقاضا در اقتصاد می شود.
رکود تورمی چیست؟
رکود تورمی به حالت اقتصادی اشاره دارد که در آن رشد اقتصادی به شدت کاهش یافته یا متوقف شده است، در حالی که قیمت ها در حال افزایش هستند.
این اصطلاح توسط سیاستمدار بریتانیایی، ایین مکلئود، در سخنرانی خود در پارلمان در سال ۱۹۶۵ مطرح شد، که گفت: ما در حال حاضر بدترین دو جهان را داریم – نه فقط تورم در یک طرف یا رکود در طرف دیگر. ما در حال حاضر یک نوع رکود تورمی داریم.
یکی از عوارض جانبی رکود تورمی، افزایش بیکاری است که همزمان با افزایش قیمت ها یا تورم رخ می دهد. رکود تورمی زمانی رخ می دهد که اقتصاد در حال رشد نیست، اما قیمت ها در حال افزایش هستند.
این اتفاق در سطح جهانی در میانه دهه ۱۹۷۰ رخ داد، زمانی که قیمت نفت جهانی به طور چشمگیری افزایش یافت و باعث شد تورم شدیدا در کشورهای توسعه یافته افزایش یابد.
مطلب پیشنهادی: صندوق اهرمی چیست؟
ابر تورم
ابرتورم شرایطی است که در آن قیمت ها به شدت افزایش می یابند. این اتفاق معمولاً زمانی می افتد که عرضه پول به طور قابل توجهی افزایش یافته باشد، بدون اینکه با رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) همراه باشد.
چنین وضعیتی باعث ناهمگونی در عرضه و تقاضای پول می شود. این موضوع باعث افزایش چشمگیر قیمت ها و کاهش ارزش پول داخلی می شود.
اقتصاد کینزی
مکتب فکری کینزی، که از جان مینارد کینز، اقتصاددان بریتانیایی (۱۸۸۳-۱۹۴۶) الهام گرفته است، تأکید خود را بر تقاضای کل به عنوان محرک اصلی رشد اقتصادی قرار می دهد.
اگرچه تفسیر مدرن این مکتب همچنان در حال تکامل است، اما پیروان آن از مداخله دولت از طریق سیاست های مالی و پولی به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف اقتصادی مطلوب، مانند افزایش اشتغال یا کاهش نوسانات چرخه تجاری، حمایت می کنند.
این مکتب فکری معتقد است که تورم ناشی از فشارهای اقتصادی مانند افزایش هزینه های تولید یا افزایش تقاضای کل است. به طور خاص، آنها بین دو نوع تورم کلی تمایز قائل می شوند: تورم فشاری هزینه و تورم کشش تقاضا.
تورم فشاری هزینه نتیجه افزایش کلی هزینه های عوامل تولید است. این عوامل، شامل سرمایه، زمین، نیروی کار و کارآفرینی، نهاده های ضروری برای تولید کالا و خدمات هستند. وقتی هزینه این عوامل افزایش می یابد، تولیدکنندگان که می خواهند سود خود را حفظ کنند، مجبور به افزایش قیمت کالاها و خدمات خود می شوند.
وقتی این هزینه های تولید در سطح کل اقتصاد افزایش می یابد، می تواند منجر به افزایش قیمت مصرف کننده در کل اقتصاد شود، زیرا تولیدکنندگان هزینه های افزایش یافته خود را به مصرف کنندگان منتقل می کنند. بنابراین، قیمت های مصرف کننده، در واقع، توسط هزینه های تولید افزایش می یابد.
تورم کشش تقاضا زمانی رخ می دهد که تقاضای کل برای کالاها و خدمات از عرضه کل بیشتر باشد. به عنوان مثال، فرض کنید یک محصول خاص بسیار محبوب است و تقاضا برای آن بیشتر از عرضه است. در این صورت، قیمت محصول افزایش می یابد.
بر اساس تئوری تورم کشش تقاضا، اگر تقاضای کل برای کالاها و خدمات از عرضه کل بیشتر شود، قیمت ها در کل اقتصاد افزایش می یابد.
تعریف اقتصاد پولی
پول گرایی، اگرچه مستقیماً به یک شخصیت خاص مرتبط نیست، اما با میلتون فریدمن، اقتصاددان آمریکایی (۱۹۱۲-۲۰۰۶)، ارتباط نزدیکی دارد. این مکتب فکری به بررسی تأثیرات اقتصادی تغییرات در عرضه پول می پردازد.
پیروان مکتب پول گرایی، نسبت به اثربخشی مداخله دولت در اقتصاد، نسبت به همتایان کینزی خود، تردید دارند. آنها معتقدند که این نوع مداخلات بیشتر خطرناک است تا مفید.
شاید بیشترین انتقاد به این موضوع توسط خود میلتون فریدمن در نشریه تأثیرگذارش (که با همکاری آنا جی. شوارتز نوشته شده است)، تاریخ پولی ایالات متحده، ۱۸۶۷-۱۹۶۰، ارائه شده است.
در این نشریه، فریدمن و شوارتز مدعی شدند که تصمیمات سیاسی فدرال رزرو به طور ناخواسته باعث تشدید رکود بزرگ شد. بر اساس این تردید، فریدمن پیشنهاد داد که بانکهای مرکزی باید تمرکز خود را بر حفظ نرخ رشد پایدار برای عرضه پول کشور در راستای تولید ناخالص داخلی (GDP) قرار دهند.
رکود چیست؟
رکود اقتصادی، زمانی رخ میدهد که فعالیتهای اقتصادی کلی کاهش مییابد و این موضوع منجر به کاهش تولید ناخالص داخلی در دو فصل متوالی میشود. علائم رکود شامل بیکاری بالا، قیمتهای کم کالاها، کاهش داراییها و فروش کمتر است. این وضعیت باعث کاهش اعتماد به اقتصاد میشود.
برخی از علل اصلی رکود عبارتند از:
اعتماد پایین مصرفکننده به اقتصاد: وقتی اعتماد مصرفکنندگان به یک اقتصاد کاهش مییابد، رفتار خرید آنها تغییر میکند و آنها تمایل دارند فقط نیازهای ضروری خود را تامین کنند.
نرخهای بهره بالا: نرخهای بهره بالا میتوانند باعث محدودیت نقدینگی شوند و تعداد سرمایهگذاریها در اقتصاد را کاهش دهند.
کاهش قیمت مسکن و فروش : وقتی قیمت مسکن و فروش کاهش مییابد، صاحبان خانه مجبور به کاهش هزینههای خود میشوند زیرا ارزش سهامشان کاهش یافته است.
حذف برخی از مقررات دولتی و همچنین ترکیدن حباب های قیمتی که میتواند به رکود اقتصادی منجر شود.
برای رفع این شرایط، دولتها ممکن است به سیاستهای کلان اقتصادی مانند کاهش مالیات، افزایش هزینههای دولتی و گسترش عرضه پول روی آورند، در ادامه به فرق تورم و رکود میپردازیم.
شباهت های بین تورم و رکود چیست؟
هر دوی آنها بر فعالیتهای اقتصادی تأثیر میگذارند و هر دو نتیجه پیامدهای نامطلوب اقتصادی هستند.
مطلب پیشنهادی: نرخ بهره چیست؟
فرق تورم و رکود چیست؟
فرق تورم و رکود در این است که رکود به کاهش گسترده فعالیتهای اقتصادی در نتیجه کاهش تولید ناخالص داخلی برای دو فصل متوالی اشاره دارد، و تورم به افزایش قیمت کالاها و خدمات در طول زمان در یک اقتصاد اشاره دارد.
در حالی که رکود با استفاده از تولید ناخالص داخلی سنجیده میشود، تورم با استفاده از شاخص قیمت عمده فروشی (WPI) و شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) اندازه گیری میشود.
چرخه های زمانی
در حالی که رکود فقط در شرایط خاصی از بازار اقتصادی رخ میدهد، تورم یک پدیده مداوم در اقتصاد است.
رکود، که به کاهش گسترده فعالیتهای اقتصادی و نتیجتاً کاهش تولید ناخالص داخلی در دو فصل متوالی اشاره دارد، با تولید ناخالص داخلی سنجیده میشود.
در مقابل، تورم به افزایش قیمت کالاها و خدمات در یک دوره زمانی در یک اقتصاد اشاره دارد و با استفاده از شاخص قیمت عمده فروشی (WPI) و شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) اندازه گیری میشود. با این حال، هر دوی این پدیدهها نتیجه پیامدهای نامطلوب اقتصادی هستند.